سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشت های یک بنده خدا

صفحه خانگی پارسی یار درباره

کاش می شد تقلب کرد ...

    نظر

موقع امتحان که می شود گاهی تن آدم می لرزه . نه هر امتحانی ها ، امتحان خفن ها ؛ اون هایی که از قد سواد و ظرفیت آدم بیشتره . اون هایی که فقط به امید کرم استاد و امداد دوستانه که حماقت می کنی می ری می نشینی سر جلسه! کافی هستند این دوتا ؟!...

1-  هر که در این بزم مقرب تر است            جام بلا بیشترش می دهند!


2- شاید باید دعا کرد :

ربنا و لا تُحمّلنا ما لا طاقة لنا به ...


3- که البته یک فرق هم دارد :

اَلَیسَ الله بکافٍ عبده ؟! (زمر 36 )


4- تمام فرق شاید در همین سومی باشد! چون :

 وَمَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَةٍ مِّن نَّبِیٍّ إِلاَّ أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ (سوره اعراف 94)




پی نوشت : از آشناها یک بنده خدایی دچار امتحانی شده تو دیار غربت که تصورش هم برای مثل من سخته . دعا کنید براش ، دعای مومن در حق بقیه مستجاب می شود.