سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشت های یک بنده خدا

صفحه خانگی پارسی یار درباره

در وصف او که در وصف نیاید...

    نظر

از او که پدرش - کسی که از میان انسانها کسی به بالاتر از مقام او نخواهد رسید « فداها ابوها» ( پدرش به فدای او باد) می گفت چه می توان گفت . چه می توان فهمید؟

سخت تر می شود وقتی بدانی :

«حرام علی روح ان تفارق جسدها حتی تری الخمسة: محمدا وعلیا وفاطمة وحسنا وحسینا بحیث تقر عینها او تسخن عینها ... ;

  بر روح آدمی حرام است که از بدنش جدا شود، مگر آنکه پنج تن را ببیند: محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام، و آن هم به گونه ای است که یا چشم آدمی روشن و یا تاریک و محزون می شود .»   کشف الغمة، ج 1، ص 414 .

حتی اگر ندانی  «و آن هم به گونه ای است که یا چشم آدمی روشن و یا تاریک و محزون می شود »!

بشارت است دیدن آنکه پیامبر به قربانش می رود ولی با خجلت چه می توان کرد آنگاه که از آنچه با نام شیعه و سید و ... کرده ای بپرسند .

 

می پرسند؟!...



پی نوشت : نوبت من دیروز بود . قولی داده بودم که متاسفانه فوت شد . عذرم هم مسافرت چهارشنبه و پنج شنبه بود که البته عذر بیخودی است چون باید از اول قول نمی دادم یا زودتر نوبتم را عقب می انداختم یا حداقل زودتر مطلبم را می گذاشتم نه دیرتر . عذر اصلی البته حرفی برای گفتن نداشتن بوده است که این هم به هکذا . به هر حال شرمندگی ام را بهانه می کنم شاید عذرم را بپذیریرد و بپذیرد آن که صاحب اصلی هیئت است .

 


یادگیری زدایی یا علمی که باید فراموش کرد!

    نظر

چند وقت پیش برای یکی از هزارتا تکلیف درس مدیریت فناوری و نوآوری این ترمم برای یک موضوعی سرچ می کردم که به فصل نامه علمی پژوهشی پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران برخورد کردم . موضوعات بعضی از مقالاتش جالب بود و خب من هم هرچی مقاله که عنوانش به نظرم جالب می اومد دانلود کردم تا بعد سر فرصت بنشینم ببینم چی هست!(مضرات اینترنت مفت و دسترسی مفتی به محتوای مجلات علمی پژوهشی از دانشگاهه و البته – بر منکرش لعنت - اصفهانی بودن من!). به هرحال دیروز به دلیلی وسط خروارها فایل این یکی هم مشاهده شد که یک مروری روش کردم جالب بود .

سازمان، دانش را با فعالیت های روزمره خود یاد می گیرد، به دست می آورد، و این دانش وارد حافظه آن سازمان می شود . یادگیری که در سازمان اتفاق می افتد به طور چشمگیری تحت تأثیر پیچیدگی وظایف و محیط سازمان است.عمده صاحب نظران معتقدند که دانش سازمانی ، بدون توجه به روش تولید آن ، در بخشی از حافظه سازمانی قرار دارد و با آمد و رفت افراد ، از بین نمی رود. دانش سازمانی متعلق به افراد سازمان نیست، بلکه مشخصه متمایزی از سازمان به عنوان یک واحد عمل کنندة اجتماعی است که از دانش هر یک از افراد سازمان ، بسیار متمایز و متفاوت است .

 یادگیری در پاسخ به محیط رخ می دهد و سازمان باید اطمینان یابد که شرایط مناسب برای یادگیری را مهیا کرده است. یادگیری برای ایجاد دانش ضروری است، اما تضمینی برای سودمندی دانش آموخته شده و سازگاری آن با محیط نیست .

 در واقع بهره برداری از دانش موجود، تنها در صورت ثابت ماندن شرایط محیطی می تواند مفید باشد . اگر محیط تغییر کند، یادگیری قوانین و فناوری های موجود می تواند باری اضافی برای افراد و سازمان باشد .

 اهمیت یادگیری زداییِ برنامه ها و روش های شناخته شده و آغاز یادگیری مهارت ها و برنامه های جدید به این دلیل است که خلق د انش، فرایندی پویا است و به همین دلیل، اغلب یادگیری زداییِ برنامه های موجود و یادگیری قابلیت های جدید، ضرورت دارد .

 چندین دلیل برای این که سازمان چیزهایی را درباره گذشته خود فراموش می کند،وجود دارد .مهمترین دلیل برای فراموشی ، وقتی است که سازمان می خواهد گزاره  « ما همیشه کارها را با یک روش انجام داده ایم » را تغییر دهد . (.(Bowker 1997)

 فراموشی سازمانی، توانایی حذف دانش منسوخ و ناکارآمد است و بخش مهمی از پویایی دانش در سازمان ها محسوب می شود.

 فراموشی در معنای فراموش کردن دانش قدیم برای ایجاد فضایی جدید به منظور کسب دانش جدید تأثیر مهمی در اثربخشی فرایندهای یادگیری در سازمان دارد.

 سازمان ها باید عادت های قدیمی را فراموش کنند تا روش های جدید و مناسب تری برای انجام اموربیاموزند.برخی پژوهشگران نیز نقص در حذف یا یادگیری زدایی استدلال های قدیمی را یکی از دلایل مهمی می دانند که سازمانها، تغییر را با وجود مشاهده پیشرفت های واضح محیطی ، دشوار می دانند .



پی نوشت1 :با توجه به اینکه سازمان یک سیستم اجتماعی در نظر گرفته می شود پس همه مطالب بالا برای یک جامعه هم می تواند صادق باشد.

 پی نوشت2 :همان طوزریکه در لید هم گفتم این نوشته تلخیصی از مقاله زیر بود :

نادیا حاجی عزیزی،محدثه دخت عصمتی،شیما مرادی ،فصل نامه علمی پژوهشی پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران ، زمستان 1388 ، دورة 25 | شمارة 2


تاملی در مسئله دانشگاه آزاد

    نظر

پیش نوشت: چون می دانم ممکن است مطلبم طولانی بشود و به توصیه دوستان از طولانی نوشتن منع شده ام ، اول یک چکیده ای از کل چیزی که می خواهم بگم می نویسم و بعد در ادامه اصل مطلب را می نویسم که هر کی حوصله اش را داشت ادامه بدهد .

چکیده : داغ شدن بحث مدیریت دانشگاه آزاد و حواشی مرتبطش متاسفانه تقریبا مثل تمام مسائل دیگر جامعه ما در یک فضای شدیدا احساسی دارد دنبال می شود .این وسط هم کمتر کسی واقعا به عقب بر می گردد تا ببیند وفتی اینجا تاسیس می شده اوضاع چه طوری بوده و وقتی مدیریتش عوض بشود چه سرنوشتی در انتظارش است . در این پست من با یک سرچ کوچک تاریخچه محدودی از چگومگی و هدف تاسیس دانشگاه آزاد که از سایت های خود دانشگاه آزاد ، ویکی پدیا و مرکز اسناد انقلاب اسلامی در آورده ام را مرور می کنم و بعد هم گمانه زنی کوتاهی در مورد سرنوشت آن خواهم داشت هرچند بیشتر مایلم این بخش آخری را بقیه نظر بدهند .