سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشت های یک بنده خدا

صفحه خانگی پارسی یار درباره

در وصف او که در وصف نیاید...

    نظر

از او که پدرش - کسی که از میان انسانها کسی به بالاتر از مقام او نخواهد رسید « فداها ابوها» ( پدرش به فدای او باد) می گفت چه می توان گفت . چه می توان فهمید؟

سخت تر می شود وقتی بدانی :

«حرام علی روح ان تفارق جسدها حتی تری الخمسة: محمدا وعلیا وفاطمة وحسنا وحسینا بحیث تقر عینها او تسخن عینها ... ;

  بر روح آدمی حرام است که از بدنش جدا شود، مگر آنکه پنج تن را ببیند: محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام، و آن هم به گونه ای است که یا چشم آدمی روشن و یا تاریک و محزون می شود .»   کشف الغمة، ج 1، ص 414 .

حتی اگر ندانی  «و آن هم به گونه ای است که یا چشم آدمی روشن و یا تاریک و محزون می شود »!

بشارت است دیدن آنکه پیامبر به قربانش می رود ولی با خجلت چه می توان کرد آنگاه که از آنچه با نام شیعه و سید و ... کرده ای بپرسند .

 

می پرسند؟!...



پی نوشت : نوبت من دیروز بود . قولی داده بودم که متاسفانه فوت شد . عذرم هم مسافرت چهارشنبه و پنج شنبه بود که البته عذر بیخودی است چون باید از اول قول نمی دادم یا زودتر نوبتم را عقب می انداختم یا حداقل زودتر مطلبم را می گذاشتم نه دیرتر . عذر اصلی البته حرفی برای گفتن نداشتن بوده است که این هم به هکذا . به هر حال شرمندگی ام را بهانه می کنم شاید عذرم را بپذیریرد و بپذیرد آن که صاحب اصلی هیئت است .